سلام به مامانای عزیز،بعد اون اتفاقی که واسه پسرم افتاد دیگه من مامان قبل نیستم خیلی کم حوصله شدم همش توی وجودم ترس هست که نکنه خدای نکرده باز........نمیخوام تکرارش کنم ،باایلیارفتارم خوب نیست کوچکترین شیطونی بکنه دعواش میکنم اونم لجباز بیشتر منو حرص میده، خیلی دوس دارم بدونم شما اگه جای من بودید چیکار میکردید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ،اگه پیشنهادی نظری باشه که بدونم باید چیکار کنم بهم بگین نه تنها ناراحت نمیشم خیلی هم خوشحال میشم باتشکر
پسر با ادب
عزیزم با بابا،عمه ومامان جون به تهران رفتیم ولباسای خوشگلتو که خیلی هم دوستشون داری ازاونجا گرفتیم تازه کفشای قشنگت انتخاب خودته جیگرم