دوچرخه سواری توی خونه!!!
راستشو بخوای عزیزم میترسم بری توی کوچه دوچرخه سواری بعد اون اتفاق هنوز ترسش توی وجودمه
به به همین خاطر بهت اجازه دادم توی خونه سوار بشی
امامافایده نداره هر جا بخوایم بریم نفس مامان میگه بادوچرخه بریم وکلی باید باهات حرف بزنم تا قانعت کنم
بعد وقتی که همه داستان ها رو واست تعریف کنم که نمیشه الان با دوچرخه بریم، تو اخرش حرف خودت رو میزنی بادوچرخه؟؟؟؟؟؟؟؟
مامان جونم انشالله بزرگ تر بشی بعد بری دوچرخه سواری الان زوده واست قربونت برم
من وبابا هادی عاشق شیرین زبونی هاتیم، اخه وقتی داریم قانعت میکنیم که نباید با دوچرخه بری بیرون کلی شیرین زبونی میکنی وحرف های گنده تر از خودت میزنی
قربونت برم عززززززززززززززیزم بوووووووووووووووووووووووس واسه تنها بهونه من واسه زندگی
جونم تو هم عالم خودت رو داری
ابولفضل جان تولدت مبارک
تولد پسر عمه زینب<عمه مامان ایلیا>
مامان جون تو روز تولد از صبح تا زمان شروعش که ساعت 5بود خونه عمه بودی وهرچی زنگ زدم که ایلیا رو بیارید گفتن نمیاد
حتی اونجا حمام کردی وواسه تولد اماده شدی
تنها روزی بود که از شوق تولد خواب نکردی وتو جیگرم وقتی نخوابی شیطنتت بیشتره
خلاصه تولد شروع شد وتو شیطونی رو به حد اعلا رسوندی
روز خوبی واسه تو بود چون عاشق تولدی عزیزم
خیلی دوووووووووووووووووووووووست دارم نفس دوباره من
تاریخ تولد16شهریور 92
اینجا نهایت شیطنت الیا خان
به قول پسرگلم پارک بازی
عزیزم با باباجون ودوستهای بابا به پارک رفتیم
اوناهم دوتا نی نی داشتن ولی یه نی نی شون زود خوابید واون یکیش هم مریض بوداخه اونا ازتو کوچکتر بودن
عزیزم تنهایی حوصلت سر رفته بود ،خودت بازی میکردی وبا نی نی های توی پارک دوست شدی وبا اونا بازی کردی
الهی قربونت برم که عاشق پارکی نفسم عشقم هستیم دوووووووووووست داررررررررررررم
سوغاتی ایلیا
امشب بهترین شب زندگیت بود اخه عزیزم جون جونیات ازسفر اومدن نفسم وتوخیلی ذوق داشتی،،،ومامان جون وعمه کلی واست سوغاتی اوردن وتواینقده خوشحال بودی که مونده بودی اول کدوم روبپوشی وهمه روپوشیدی وعکس گرفتی ،تازه ازمامان جون وعمه ...واسه سوغاتی ها تشکر کردی وخودتو لوس کردی واسشون
خیلی بهت میاد عسل مامان دوست دارم