تولد پسر عمه زینب<عمه مامان ایلیا>
مامان جون تو روز تولد از صبح تا زمان شروعش که ساعت 5بود خونه عمه بودی وهرچی زنگ زدم که ایلیا رو بیارید گفتن نمیاد
حتی اونجا حمام کردی وواسه تولد اماده شدی
تنها روزی بود که از شوق تولد خواب نکردی وتو جیگرم وقتی نخوابی شیطنتت بیشتره
خلاصه تولد شروع شد وتو شیطونی رو به حد اعلا رسوندی
روز خوبی واسه تو بود چون عاشق تولدی عزیزم
خیلی دوووووووووووووووووووووووست دارم نفس دوباره من
تاریخ تولد16شهریور 92
اینجا نهایت شیطنت الیا خان